با خودت روبرو شو!
زندگی همچون یك خانه شلوغ و پر اثاث و در هم و بر هم است و تو درآن غرق ... غرقه در همین كشمكش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات مى روى و مى آیى و مى دوى و مى پرى كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یك آینه است از آن رد مشو ! لحظه اى همه چیز را رها كن! خودت را خلاص كن، بایست و با خودت روبرو شو، نگاهش كن خوب نگاهش كن او را مى شناسى ؟ دقیقا ور اندازش كن كوشش كن درست بشناسی اش، درست بجایش آورى فكر كن ببین این همان است كه مى خواستى باشى ؟ اگر نه پس چه كسى و چه كارى فوری تر و مهم تر از اینكه همه این مشغله هاى سرسام آور و روزمره و تكرارى و زودگذر و تقلیدى و بی دوام و بى قیمت را ...