الینا فرشته ی کوچولوالینا فرشته ی کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

الینا فرشته آسمونی

با خودت روبرو شو!

  زندگی همچون یك خانه شلوغ و پر اثاث و در هم و بر هم است و تو درآن غرق ... غرقه در همین كشمكش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات مى روى و مى آیى و مى دوى و مى پرى كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یك آینه است از آن رد مشو ! لحظه اى همه چیز را رها كن! خودت را خلاص كن، بایست و با خودت روبرو شو، نگاهش كن خوب نگاهش كن او را مى شناسى ؟ دقیقا ور اندازش كن كوشش كن درست بشناسی اش، درست بجایش آورى فكر كن ببین این همان است كه مى خواستى باشى ؟ اگر نه پس چه كسى و چه كارى فوری تر و مهم تر از اینكه همه این مشغله هاى سرسام آور و روزمره و تكرارى و زودگذر و تقلیدى و بی دوام و بى قیمت را ...
24 دی 1392

دوستانی بهتر از آب روان

صبح امروز کسی گفت به من : چقدر تنهایی؟! گفتمش : تن من گر تنهاست ، دل من با دل هاست. دوستانی دارم همه از جنس بلور ، دلشان با دل من، قلبشان منزل من... سلام به دوستان عزیز و همیشه همراهم ممنون از اینکه با پیامهای پرمهرتون جویای احوال ما بودید قول داده بودم اول هفته با انرژی مثبت برگردم ...برگشتم با انرژی مثبت اما متاسفانه طی  هفته ای که گذشت  از بس مشغله کاری و شخصی داشتم اصلا نتونستم وارد نت بشم  و از این بابت ازتون عذرخواهی میکنم و از داشتن دوستان خوب و مهربونی مث شما واقعا به خود میبالم پ.ن: در اولین فرصت همه کامنتهای پرمهرتون رو تایید میکنم ...
19 دی 1392

حساسیت از نوع مادرانه

مریضی های پی در پی امسالت ، خیلی حساسم کرده ! در واقع  آلرژی و حساسیت تو منجر به حساسیت من شده اما از نوع روحی و روانی ! دل نازک شدم ! این روزها خیلی حساس و زود رنج شدم ! میدونم تقصیر هیچکس نیست ! خودم زیادی حساس شدم ! اما فکر کنم تا حالم بهتر نشده بهتره جایی که شرایط واسه رنجیدنم مهیاست ، کمتر برم یا اصلا ً نرم ! دوست دارم تنها باشیم خودم و خودت و نهایتاً کسانی که از بودن باهاشون دچار رنجش نمیشم ! چند شب پیش تو اوج بیماریت هر چی صدات زدم نبودی ! کلی تو خونه دنبالت گشتم! پیدات نبود ! خیلی ترسیدم! میگم واقعاً اعصاب نمونده  واسم!!!!! آخرش با این صحنه مواجه شدم !   قربونت بشم حتی تو مری...
11 دی 1392

بشین سرِ جات !

فصل سرد ِ امسال واسه ما انگار طلسم شده ! 80% به بیماری دخترم و حساسیت و سرفه و دکتر و شب بیداری و غصه گذشت ! هر چی میخوام ننویسم که باز هم مریضی ، نمیشه !!! باز هم مریض شدی دخترم ! بدنت خیلی ضعیف و حساس شده با کوچکترین محرکی دوباره حساسیتت اوت میکنه ! دیشب خیلی گریه کردی از درد گوش ! دلم ریش ریش شد ! دلم میخواد بترکه ! هیچی بهم نمیچسبه ! هیچی خوشحالم نمیکنه ! ... دیشب با ناله به پزشک معتمد بانک میگم : دکتـــــــــــــــــــــــر ! خسته شدم ! بس که دلبندم زجر کشید خسته شدم ! چه کنم که مریض نشه ؟! با خونسردی -رو به همسر با اشاره به اینکه گوشهاتو بگیر - گفت: هیچی ! نرو سر ِ کار ! بشین خونه مراقب دلبندت باش ! سکوت حکمفر...
8 دی 1392

الینا غرق در انیمیشن

 کارتون مورد علاقه این روزهات "شرک 4 "هستش که روزی دو سه بار همراه بابا با هیجان  نیگاش میکنین اومدی ازم میپرسی : مامان ؟ چرا همسر شرک ، شرک رو نبوسید؟! ====================================================  بهم دلداری میدی میگی : مامان نترس! شرک که ترس نداره! اون قبلاً دیو بوده اما الان مهربونه ==================================================== تو آشپزخونه ام یهو پریدی میگی : پیونا (فیونا ) عزیزم بزار من بهت کمک کنم ! =================================================== میگم الینا پاشو آماده شو بریم خونه دایی جون. میگی میشه شرک هم باهامون بیاد؟! =========================...
3 دی 1392

رویای آزادی....

همونطور که گفتم از همون لحظه تولدت عاشق شعر و موسیقی هستی یکی از کارای بامزه ات اینه که هر چند وقت عاشق یه ترانه میشی و با خواننده ش همخونی میکنی و به محض ورود به ماشین تقاضای آهنگ درخواستی ت رو میکنی و با حس و هیجان فوق العاده واسه ما کنسرت اجرا میکنی تو ماشین جدیدترین ترانه مورد پسندت هم ترانه آزادی ابی و شادمهره! که آخر هر بیتو همخونی میکنی باهاشون ،متنشو خیلی با احساس میخونی انگار کلماتشو میفهمی عمیقاً!!!!! من من .... رؤیایی دارم رؤیای آزادی... رؤیای یک رقص بی وقفه از شادی... من رؤیایی دارم از جنس بیداری... رؤیای تسکین این درد تکراری... . . . رؤیای من اینه : دنیای بی کینه دنیای بی ک...
16 مهر 1391
1